اتحادیه اروپا - دیپلماسی à la Pippi Langstrumpf - RT DE
این دیگر سیاست خارجی نیست، این یک تئاتر پوچ است. تصور اینکه می توانید دولت ها را در کشورهای دیگر تضعیف کنید به اندازه کافی بد است. اما در این صورت رفتار کردن به گونه ای که گویی معاون خود منتخب دولت واقعی است، دیوانگی است.
توسط مرغ داگمار
پیپی جوراب بلند در تیتراژ ابتدایی سریال کودک می خواند: «من دنیا را به اندازه ای که دوست دارم پهن می کنم». مدتی است که به نظر می رسد این شعار چیزی است که غرب جمعی آن را دیپلماسی می داند.
صحنه سازی آقای گیدو را به یاد بیاورید که ناگهان مجبور شد رئیس جمهور ونزوئلا شود. عروسک، اما با حمایت مردمی بسیار کم؛ ورود بسیار معروف او به ونزوئلا قبلاً روی پل به کلمبیا شکست خورده بود. با این حال، مردم همچنان وانمود می کنند که یک شریک سیاسی واقعی هستند.
اکنون که ونزوئلا با اروپا فاصله زیادی دارد، نفوذ نسبتا کمی در اینجا دارد. بنابراین می توانید این درام را نادیده بگیرید. همه چاره ای جز تظاهر به احمق بودن ندارند و هایکو ماس استعداد خاصی در این کار داشت. با این حال، زمانی که کشوری که با آن چنین بازیهایی انجام میدهید در یک قاره باشد و چیزهای کاملاً واقعی وجود داشته باشد که معمولاً بین دولتها اتفاق میافتد، وضعیت متفاوت است. یا کسی قبلاً با آقای گوایدو قرارداد مالیات مضاعف امضا کرده است؟
در واقع، میتوان انتظار داشت تئاتری که برای تماشاگران خانگی به وجود میآید، که با آن این یا آن شخص خود را «حاکم» معرفی میکند که میخواهد به «رژیم» آن پایان دهد، به خوبی از کنشهای دولتی واقعی جدا شود. بنابراین شخصیتی مانند سوتلانا تیخانوفسکایا، که شما او را به یک "رهبر اپوزیسیون" و سپس "رئیس جمهور ایالت" با پول بسیار اهدایی تبدیل می کنید، در اخبار ارسال می شود، اما مسائل واقعی هنوز با کسانی که می توانند عمل کنند در حال مذاکره است. به هر حال، تمام هدف دیپلماسی در روابط بین کشورها است و آنها کاملاً با واقعیت ها گره خورده اند، نه به هیچ آرزوی مستدل.
اکنون صدراعظم آنگلا مرکل با الکساندر لوکاشنکو در مورد بحران پناهجویان تماس گرفته است و از جمله از سوی سبزها به صراحت توسط امید نوری پور که در واقع در لیست های رایج کابینه به عنوان وزیر امور خارجه آینده قرار دارد، محکوم شده است، زیرا اتحادیه اروپا تصمیم گرفته دیگر لوکاشنکو را نداشته باشد. ، اما گفت که تیچانوفسکایا به عنوان رئیس دولت بلاروس شناخته خواهد شد. و مرکل تسلیم شد و تیخانوفسکایا را صدا کرد که تقریباً به اندازه صندوقدار سوپرمارکت همسایه بر وضعیت واقعی مرز لهستان و بلاروس یا در فرودگاه های بلاروس تأثیر دارد.
این ایده ای از نحوه عملکرد دیپلماسی آینده آلمان در زمان وزیر خارجه آنالنا بوربوک به دست می دهد. او قرار است تمام روز را پشت تلفن با افرادی بگذراند که اگرچه چیزی برای گزارش کردن ندارند، اما بائرباک فکر می کند باید چیزی برای گزارش دادن داشته باشند. فقط برای جهان خوش شانس است که حداقل نمایندگان ایالات متحده هنوز در برخی موارد بیشتر با واقعیت در تماس هستند. Burbock قادر خواهد بود با الکسی ناوالنی در مورد توافقنامه خلع سلاح مذاکره کند.
غرب همواره تلاش هایی برای تشکیل حکومت هایی داشته است که کم و بیش برایش راحت باشد. برای مثال در شیلی در سال 1973. اما در حالی که دولت در قدرت بود (و حتی "حاکمان" تحقیرکننده هنوز هم این را در نظر می گیرند)، همه چیزهایی که برای تماس با دولت نیاز دارید با آن دولت انجام می شود. حداقل تا زمانی که روابط دیپلماتیک قطع نشود. و این مرحله به ندرت انجام می شود.
فقط نحوه برخورد جمهوری فدرال آلمان با جمهوری دموکراتیک آلمان به همان اندازه عجیب بود و تا سال 1972 با معاهده شرقی تغییر نکرد. پیش از آن، جمهوری فدرال خود را تنها آژانس اعلام می کرد و سعی می کرد به هر طریقی از به رسمیت شناختن دیپلماتیک جمهوری دموکراتیک آلمان جلوگیری کند. با این حال، تا سال 1973 بود که هر دو کشور به طور همزمان در سازمان ملل پذیرفته شدند.
حتی در دوران جنگ سرد، هیچ انحرافی از این واقعیت وجود نداشت که دیپلماسی در شرایط واقعی کار می کرد. هیچ «عدم به رسمیت شناختن» دولت ها یا حتی بر تخت نشستن رؤسای جمهور ادعایی وجود نداشت. وجود راه ها و ابزارهایی برای مقابله با درگیری های احتمالی بسیار مهم بود. غرب قطعا چندین بار وسوسه شد که به تنهایی یک حمله هسته ای انجام دهد، اما آنها نمی خواستند چنین حادثه ای را آغاز کنند.
اما اکنون دیپلماسی غرب در دامی افتاده است که شکستن آن دشوار است. مشکل واقعی این است که تغییرات برنامه ریزی شده رژیم به طور فزاینده ای با شکست مواجه می شوند. خواه از طریق کودتا، جنگ داخلی یا انتخابات، نامزدهای مورد نظر ناموفق ثابت می شوند. و ظاهراً هیچ کس به گزینه هایی برای عقب نشینی فکر نکرد. به نفع کنش سیاسی واقعی، باید از شر عروسکها پس از شکستشان خلاص شد، چه گوایدو و چه تیخانوفسکایا. اما تا زمانی که نمی خواهید یا نمی توانید مرگ قهرمانانه ای را برای آنها فراهم کنید که مملو از تبلیغات است، اکنون آنها را روی گونه نگه می دارید (گوایدو تاکنون از طریق پایان ساختگی یک ریاست جمهوری ساختگی از این امر فرار کرده است).
چنین ساخت و ساز منطقی نیست. از این گذشته، اگر اتحادیه اروپا مجبور به مذاکره برای حل بحران پناهجویان با تیچانوفسکایا می شد، در صورت ناتوانی وی در حل مشکل، او باید تحریم هایی را اعمال می کرد - که کل موضوع را کاملاً پوچ می کرد. اما فرد نمی خواهد خود را از این فرصت برای اعلام سران ساختگی دولت محروم کند. به هر حال، این بخشی از بسته انتخابی است که اتحادیه اروپا با «ارزشهای اروپایی» خود میپروراند، همانطور که ایالات متحده با «شهر در کوهستان» خود پرورش میدهد و سبزها بهویژه نسبت به آن احساس وظیفه میکنند.
در دنیای واقعی، قدرت کشورهای بزرگ غربی برای به دست آوردن رژیم های قابل قبول در جاهای دیگر به حدی رسیده است و رو به کاهش است. این تنها دلیل ظاهر شدن آثاری مانند تیچانوفسکایا و گوایدو است. با این حال، به نظر می رسد میل به در نظر گرفتن این واقعیت و انطباق اقدامات خود با واقعیت ها به همان میزان در حال کاهش است. هیچ راه دیگری برای توضیح این رفتار وجود ندارد.
خوب، وقتی غرب رو به زوال نقشه نامزدهای ایده آل ناتوان را برجسته می کند و با تمام اشتیاق وانمود می کند که می تواند واقعیت را تغییر دهد، بقیه جهان به همان اندازه که سرگرم می شوند، راحت می شوند. احمقانه به نظر می رسد و همینطور است، اما هنوز خیلی بهتر از زمانی است که گوایدو و تیخانوفسکایا می توانستند واقعاً به قدرت برسند. در بلاروس، تماس تلفنی اخیر مرکل ممکن است خنده شدیدی را برانگیخته باشد (حتی اگر قرار باشد اعتراضات مطابق با آداب دیپلماتیک برگزار شود).
بائربوک که کراوات نمی زند، باید یک فرش خوب در دفتر بگذارد تا چیزی برای گاز گرفتن داشته باشد، اگر زمانی متوجه شود که قدرتی که برای آن تلاش می کرد دیگر وجود ندارد و تمام خیالاتش در مورد اینکه چه کسی باید کجا برود وجود ندارد. .حکومت می شود خیالات باقی می ماند. تا آن زمان، توربو در این قطعه پوچ گنجانده می شود.
RT DE به دنبال طیف وسیعی از نظرات است. مشارکت ها و نظرات مهمانان نباید منعکس کننده نظرات تیم تحریریه باشد.
بیشتر در مورد موضوع - رسمی است: دولت فدرال دیگر خوان گوایدو را به عنوان رئیس جمهور موقت به رسمیت نمی شناسد
[ad_2]